سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نزدیک ترین خویشاوندی ها، دوستی دل هاست . [امام علی علیه السلام]
>>جعفری ( شنبه 90/9/5 :: ساعت 8:7 عصر)

ادورادو 3

اسمی که وقتی به یادش می افتم احساس می کنم باید بیشتر بیاندیشم و ایمانم را قوی تر کنم و باعث می شودکه در راه رسیدن به آنچه می خواهم هر کاری بکنم و از چیزهای زیادی بگذرم .ادواردو آنیلی ، شخصیتی که وقتی شناختمش همان روز در دفترم در مورد او اینچنین نوشتم :«ادواردو آنیلی :بزرگترین مرد قرن بیستم .»چون واقعا در من تاثیر عمیق و شگرفی داشت .او کسی بود که نباید در ایمان خالصانه ی او شک کرد .کسی که به خاطر خدا،به خاطر حقیقت از همه ی ثروت و سرمایه ومال و منال عظیم و از خانواده و خیلی چیزهای دیگر گذشت .وقتی به اومی اندیشم می گویم :خدایا این ایتالیایی اصیل با آن اصل و نسب و چهره ی شناخته شده وثروتمند در میان ما ایرانیان چه        می کندبه این می گویند عاشق به این می گویند یابنده ی حقیقت     .و بعد به فکر فرو می روم «جای او بودم چه می کردم ؟ !!!»ادواردو آنیلی» فرزند میلیاردر ایتالیایی، صاحب کارخانجات اتومبیل‌سازی فیات، فراری، لانچا، آلفارومئو، ‌کارخانجات هلی‌کوپترسازی، ‌بانک‌ها، ‌بیمه‌ها، مطبوعات و رسانه‌هاو شرکت‌های بزرگ پیمانکاری و شرکت‌های طراحی مد و لباس،روزنامه‌های پرتیراژ "لاستامپا" و "کوریره دلاسرا" نیز مالک باشگاه فوتبال «یوونتوس» بودو علاوه بر این‌ها، چندین شرکت ساختمان‌سازی، راه‌سازی، تولید لوازم پزشکی بود.میزان ثروت ونفوذ خانواده آنیلی به حدی است که رسانه های ایتالیا از آنها به عنوان خاندان پادشاهی ایتالیا نام می برند.کارشناسان اقتصادی درآمد سالانه خانواده آنیلی را بالغ بر 60 میلیارد دلارتخمین می زنند که 3برابر درآمد نفتی جمهوری اسلامی ایران بوده است .خوب این مطالب مربوط به ثروت و قدرت خانواده آنیلی بود حالا ببینیم خود ادواردو که بود :در سال 1379 به دست صهیونیست‌ها به شهادت رسید. قاتلین، مرگ او را خودکشی جلوه دادند. پدر ادواردو، مسیحی، مادرش یهودی و خود او شیعه بود.ادواردو آنیلی" (Edoardo Agnelli) در 6 ژوئن 1954 درنیویورک به دنیا آمد.پدرش سناتور" جیووانی آنیلی" ثروتمندترین مرد ایتالیاو مادر وی «مارلا کاراچولو»، یک پرنسس یهودی بود .و اما ببینیم ماجرا از چه قرار است و چرا ادواردو مسلمان شد : ادواردو تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا طی کرد و بعد به کالج آتلانتیک در انگلستان رفت و پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون ایالات متحده با اخذ درجه دکتری فارغ التحصیل شد.

ادواردو در 20 سالگی وقتی در نیویورک دانشجو بود، یک روز در کتاب‌خانه‌ای در همانشهر، تصادفاً چشمش به قرآن می‌افتد و شروع به مطإلعه آن می‌کند. خودش درصحبت‌هایی که با دوستانش داشت، گفته بود در نیویورک که بودم یک روز در کتاب‌خانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم که چشمم افتاد به قرآن. کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آن را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش رابه انگلیسی خواندم، احساس کردم که این کلمات، کلماتی نورانی‌اند و نمی‌تواند گفته بشر باشند. خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و آن‌را امانت گرفتم وبیشتر مطالعه کردم واحساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم.بعد از این قضیه به یک مرکز اسلامی در نیویورک مراجعه می‌کند و درخواستش مبنی بر این‌که می‌خواهد مسلمان شود را مطرح می‌کند. آن‌ها هم نام «هشام عزیز» را برای وی انتخاب می‌کنند. 
محمد اسحاق عبداللهی که از دوستان مسلمان آنیلی است نیز در مورد او می‌گوید؛«ادواردو خیلی شب‌ها بیدار می‌ماند و با نور شمع تا صبح قران را مطالعه می‌کرد.»این گفته که ادواردو در اثر معاشرت با مسلمانان به این دین گرویده، یک ادعای بی‌ثبات است، چون با موقعیت مالی و سیاسی که پدر ادواردو داشت، هیچ‌کس به خود اجازه نمی‌داد که چنین مسائلی را با او در میان بگذارد و او را به دین جدید دعوت کند.وی پس از ملاقات و گفتگو با دکتر قدیری ابیانه شیعه شده بود.وی در چند نوبت به ایران سفر کرده بود و در فروردین سال 1360 با حضرت امام خمینی (ره) نیز ملاقات کرده بود که آیت‌الله خمینی در آن‌ دیدار پیشانی‌ وی را بوسیده بود. و با حصرت آیت الله خامنه‌ای در قبل از دوران ریاست جمهوری‌اش و هم‌چنین با آقای هاشمی رفسنجانی در زمان ریاست مجلس شورای اسلامی دیدار کرده بود.او سفری هم به مشهد داشت و به زیارت حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) رفته بود.
برای‌ اولین‌ بار که‌ به‌ مشهد رفته‌ بود، به‌ او گفته‌ بودند که‌ چون‌ اولین‌ بار است‌ که‌ به‌ زیارت‌ می‌روی،‌ هر آرزویی‌ داشته‌ باشی‌ برآورده‌ می‌شود. وقتی‌ از او پرسیدند‌که‌ از امام‌ رضا چه‌ خواستی،‌ وی گفته‌ از او خواستم‌ که‌ قلب‌ پدرم‌ را نسبت‌ به‌ من‌ مهربان‌ کند. او از همان دوران جوانی، علاقه‌ای به اداره ثروت عظیم خانوادگی به روش پدرش نداشت و فقط چند سال مسئولیت اداره باشگاه فوتبال یوونتوس رابه عهده داشت که پس از مدتی وی را از کار برکنار کردند و عمویش جای وی را گرفت.ادواردو با اینکه به دلیل موقعیت مالی و سیاسی خانوده اش با بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی جهان ملاقات کرده بود، اما در ملاقات با حضرت امام(ره) به شدت شیفته سادگی ،عظمت و معنویت ایشان شده بود. این ارتباط عملاً مسیر زندگی ادواردو را عوض کرد.خبرنگار روزنامه   ایتالیا می گوید: وقتی ادواردو از ملاقاتش با حضرت امام و تحت تاثیرقرار گرفتنش صحبت می کرد، من احساس کردم که امام او را سحر کرده است.

 

ماجراهای جالبی از ادواردو

 

:در قسمتی‌ از یک‌ مصاحبه‌ که‌ با روزنامهِ‌ «ایل‌ مانیفستو» داشت‌ می‌گوید:متأ‌سفانه‌ در جوامع‌ غربی‌ میزان‌ ارزش‌ افراد به‌ اندازهِ موجودی‌ حساب‌ بانکی‌شان‌ است.«زمانی‌ در ایتالیا یک‌ مؤ‌سسهِ‌ انتشاراتی‌ تصمیم‌ گرفت‌ کتاب‌ سلمان‌ رشدی‌ را به‌ ایتالیایی‌چاپ‌ و منتشر کند او وقت‌ ملاقات‌ می‌گیرد و به‌ دیدن‌ ناشر می‌رود و از او می‌خواهد که‌ این‌ کتاب‌را منتشر نکند، ناشر بعد از صحبت‌های‌ او خیلی‌ متعجب‌ می‌شود.» «یک‌ بار در آمریکا به‌ بازدید یک‌ کارخانهِ‌ هلی‌ کوپتر سازی‌ رفته‌ بود و مقامات‌ کارخانه‌ وژنرال‌های‌ ارتش‌ آمریکا توضیح‌ می‌دادند، در بازدید به‌ یک‌ هلی‌ کوپتر می‌رسند که‌ در موردش‌می‌گویند این‌ هلی‌ کوپتر همهِ‌ تکنولوژی‌ برتر جهان‌ در آن‌ جمع‌ است‌ و پیشرفته‌تر از آن‌ساخته‌ نشده‌ و در توضیح‌ همه‌ می‌گویند که‌ از همان‌ هلی‌ کوپترهایی‌ است‌ که‌ در جریان‌طبس‌ به‌ کار رفته‌ است. ادواردو می‌گوید در طبس‌ که‌ این‌ هلی‌ کوپترهای‌ آمریکایی‌شکست‌ خوردند و آن‌ ژنرال‌ آمریکایی‌ هم‌ در پاسخش‌ می‌گوید خدای‌ آنها از هلی‌ کوپترهای‌ ما قوی‌تر بود. بعد او برای‌ یکی‌ از دوستان‌ ما گفته‌ بود که‌ با تمام‌ سختی‌ها و مصائبی‌ که‌ به‌ من‌ وارد می‌شود هر از چند گاهی‌ چنین‌ جمله‌ هایی‌ من‌ را سر حال‌ می‌آورد»و اما ادواردو:سخنی از ادواردو:«زمانی که ما در آن زندگی می کنیم زمان انحطاط ارزشهاست . تنها هدف و اسطوره پول جمع کردن است . پول پرستی بسیار بدتر از مواد مخدر است . ما همه از رواج مواد مخدردرمیان جوانان نگرانیم ، اما متوجه نیستیم که به سمت دنیایی می رویم که اساس آن بر پایه مقدار حساب بانکی افراد است . اما همه اینها رو به پایان است وبه اعتقاد من در آینده بعد ازیک شبه رنسانس وارد عصری می شویم که دیگر بر پایه خردگرایی و تجربه گرا یی دکارت نیست.مانباید فراموش کنیم که استثمار انسانها از طبیعت مقدمه ای برای بهره کشی انسانی از انسان دیگر است . درست نیست صنعت اتومبیل سازی که وظیفه اش زندگی دادن به میلیونها خانواده است بر عکس عمل کند . به اعتقاد من پول باید وسیله باشد نه هدف . درست بعد از تشییع جنازه پسر عمویم ، جان الکان که هنوز 22 سالش نشده به سمت هیئت مدیره فیات منسوب شد ومن فکر می کنم این انتخاب یک سقوط برای دم و دستگاه در بر داشته باشد . این پسر قدم در راه خطرناکی گذاشته است و این انتخاب برای فیات بسیار منفیه . فیات یک موسسه جدیه,نه یک باشگاه برای 20 ساله ها .»آفرین ادواردو!!!«در یک دست نوشته از ادواردو آمده است که: واضح است که آخرین پیامبر الهی،محمد(ص) است. برای اینکه این آخرین گفتار و قوانینی است که خداوند نازل کرده تاروز قیامت، بنابراین بعد از اسلام هیچ دین جدیدی نخواهد امد»«او نه تنها تا آخرین لحظه زندگیش بر ایمان اسلامی خود پایدار مانده بود ،بلکه درصدد مسلمان کردن دیگران نیز برآمده بود . حتی دو روز قبل از شهادتش با دو کشیش در استان توسکانا   ملاقات داشت تا در مورد اسلام با آنها بحث و گفتگو کندو به همین مناسبت از دوستان مسلمان خود خواسته بود تفاسیری را که در مورد آیه"جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا" وجود دارد را در اختیار او قرار دهند.»«ادواردو می‌گفت: کارخانه‌ فیات‌ هزینهِ‌ گزافی‌ خرج‌ تبلیغات‌ می‌کند تا این‌ نوع‌ ماشین‌ داشتن ‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ ارزش‌ مطرح‌ کند. او این‌ نوع‌ تبلیغات‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ ضد ارزش‌ مطرح‌ می‌کرد یا مثلاً می‌گفت‌ بسیاری‌ از افراد برای‌ اینکه‌ به‌ من‌ نزدیک‌ شوند و به‌ من‌ ابراز دوستی‌کنند می‌آمدند و مثلاً می‌گفتند اگر نامزد ما را می‌پسندی‌ مشکلی‌ نیست‌ با او باشی.ومن قبول نمی کردم.»

 


  نوشته های دیگران ()
 
فهرست ها
 RSS 
خانه
ارتباط با من
درباره من
پارسی بلاگ

بازدید امروز: 40
بازدید دیروز:  8
مجموع بازدیدها:  175038