هر کاری کردم پسرم نگذاشت موقع خواندن نماز سی دی عمو پورنگ را خاموش کنم . مجبور شدم کوتاه بیایم و نمازم را شروع کنم . یعنی شروع کنیم . آخر اکثر اوقات میاید سجاده سبزش را پهن میکند و با من نماز میخواند .نماز که چه نماز خواندنی ! همش چشمش به تلویزیون بود . بین نماز بودیم که سی دی رسید به آنجایی که محمدحسین دوست داشت . بی درنگ نشست و نمازش را سلام داد و سریع سجاده را جمع کرد گذاشت سر جایش و دوان دوان رفت و روی مبل نشست .اول خنده ام گرفت ولی خداییش یاد خودم افتادم هنگامی که کار دارم . سریع نمازم را جمع و جور میکنم و میروم سر بازیچه های دنیایی ام .
و ما الحیوه الدنیا الا لعب و لهو . انعام /32
و ما هذه الحیوه الدنیا الا لهو و لعب . عنکبوت /64
انما الحیاه الدنیا لهو و لعب . حدید/20
http://yaqutesorkh.parsiblog.com