سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زندانبان به یوسف علیه السلام گفت : «من تو را دوستدارم» . [امام رضا علیه السلام]
>>جعفری ( جمعه 87/9/15 :: ساعت 8:57 عصر)

 انسان به ‌طورفطری خداجوست و به دنبال قدرتی بی‌نهایتی است که همه امور در دست اوست . خالق جهانی زیبا و با عظمت . راه خداجوئی و شناخت خدا به کودک از درون خانواده شکل می‌گیرد . ما در این جا به چگونگی آموزش مفهوم خدا به کودک در مراحل قبل از دبستان می‌پردازیم

در حدود سه- چهار سالگی بچه‌ها نام خداوند را یاد می‌گیرند و اگر رفتار خانواده افراد مذهبی داشته باشند ، کودک مذهب و رفتار مذهبی را می‌آموزد. کودک در ابتدا به دنبال قوی‌ترین فرد است و چون از نوزادی مادر نیازهایش را رفع نموده می‌پندارد مادر محکمترین تکیه‌گاه است ؛ ولی به زودی می‌فهمد مادر از خیلی چیزها می‌ترسد و چون پدر از آنهانمی‌ترسد پدر را تکیه‌گاه و قوی‌ترین آدم می‌یابد ولی پدر هم از بعضی چیزها می‌ترسد در این زمان است که از ما می‌پرسد کی قوی‌ترین است؟ به او می‌گوییم: «خدا» . این خدا کجاست؟ به او می‌گوییم بزرگتر که شدی برایت می‌گویم چون کودک سه- چهار ساله در مرحله تفکر ابتدائی است فقط آنچه را می‌بیند قبول دارد نمی‌توان به او گفت: خدا نادیدنی است و همه جا هست

کودک 6 ساله : عاشق خدا

 به تدریج که بزرگتر شد خدا را به او چنان معرفی می‌کنیم که بچّه‌ها از او خوششان آید از لطف و کرم خدا، مهربانی و قدرت خدا و زیبا دوستی او می‌گوییم . درباره بهشتی که به نیکوکاران وعده داده سخن می‌گوییم در این سال‌ها هرگز از قهرخدا و جهنم گناهکاران چیزی نگویید    کودک 6 ساله به موضوعات مذهبی علاقمند می‌شود . عاشق دعا، نماز و نیایش می‌شود . دوست دارد برای او داستان‌هایی درباره خداوند بگوئید . دوست دارد درباره پیامبران و امامان حرف بزنید و از آنها برایشان داستان‌هایی تعریف کنید

کودک 7 ساله : اثبات وجود خدا

امّا بعد نوبت به کنجکاوی می‌رسد 7. ساله‌ها از خداوند می‌پرسند و در مقایسه با 6 ساله‌ها بیشتر خواهان اثبات وجود خدا می‌شوند . کودک 7 ساله بر خلاف یکسال قبل سوالاتی را در مورد دیدن خدا، شکل خدا و غیره می‌پرسد  سوالات آنها نباید به حساب سرکشی یا تمایلات ضد مذهبی قلمداد شود ، بر عکس سوالات آنها بیشتر نشانه علاقه آنها به موضوع است

به کودکان می‌گوییم همه موجودات در مورد خدا و خالق خویش فکر می‌کنند هر موجودی تصور می‌کند خدا شکل اوست و ما هم که انسانیم فکر می‌کنیم شاید خدا مثل ما دو دست و پا و به صورت ما باشد ولی نه تصور آنها و نه فکر ما درست است . برای همین هیچ‌کس نمی‌داند خدا چه شکلی است . اگر خدا موجودی بود که شکلی داشت و می‌شد او را دید ، همه جا نبود . اگر پیش ما بود دیگر پیش پدرت و یا بقیه‌ی مردم که جاهاهای دور هستند نبود و می‌دانیم که خدا همه جا هست برای همین خدا دیده نمی‌شود

در مورد مسائل مذهبی هرگز اعمال فشار نکنید . دیکتاتوری و زور پاسخ معکوس می‌دهد بچه‌ها اگر نمازشان را می‌خوانند آنها را تشویق کنید . سعی کنید از دین و مسائل دینی جز خاطرات خوش در ذهنشان چیزی باقی نماند . زمانی که از کودکی به فرزندان خود درک درستی از خدا بیاموزیم ، در زندگی هرگز احساس تنهائی نمی‌کند چون به یقین می‌دانند خدا حامی آنهاست و در سخت‌ترین لحظات با آنهاست

بی‌اعتقادی به خدا احساس تنهائی بوجود می‌آورد که خود سرچشمه اختلالات روانپزشکی است

 

 

 


  نوشته های دیگران ()
 
فهرست ها
 RSS 
خانه
ارتباط با من
درباره من
پارسی بلاگ

بازدید امروز: 52
بازدید دیروز:  233
مجموع بازدیدها:  175283