خدارا شکر که در جایی دور جای پارک پیدا کردم این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن .
خدار را شکر سرو صدای همسایه ها را می شنوم این یعنی من توانایی شیندن دارم.
خدارا شکر که مالیات می پردازم این یعنی شغل و در آمدی دارم و بیکار نیستم .
خدا را شکر که باید ریخت و پاش های بعد از مهمانی را جمع کنم این یعنی در میان دوستان بوده ام.
خدا را شکر که لباس ها کمی برایم تنگ شده اند این یعنی غذای کافی را برای خوردن دارم.
خدا را شکر که دختر نوجوانم ، همیشه از شستن ظرفها شاکی است . این یعنی او در خانه است و در خیابان ها پرسه نمی زند .