روزی مردی خواب عجیبی دید .
دید که رفته پیش فرشته ها و به کارهای آنها نگاه میکند. هنگام ورود , دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیکها از زمین می رسند , باز میکنند و آنهارا داخل جعبه هایی میگذارند .
مرد از فرشته ای پرسید : شما دارید چکار میکنید ؟
فرشته درحالیکه داشت نامه ای را باز می کرد , گفت : اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل میگیریم .
مرد کمی جلوتر رفت . باز دسته بزرگ دیگری از فرشتگان را دید که کاغذهایی را داخل پاکت میکنند و آنها را توسط پیک هایی به زمین میفرستند .
مرد پرسید :شما چکارمیکنید ؟
یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است , ما الطاف و رحمتهای خداوند را برای بندگان به زمین میفرستیم .
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته .
مرد با تعجب از فرشته پرسید : شما اینجا چه میکنید و چرا بیکارید ؟
فرشته جواب داد : اینجا بخش تصدیق جواب است . مردمی که دعاهایشان مستجاب شده , باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب میدهند.
مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب بفرستند ؟
فرشته پاسخ داد : بسیار ساده , فقط کافی است بگویند : خدایا شکر .