سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس دانش، رفق و مدارا و آفت آن درشت خویی است . [امام علی علیه السلام]
>>جعفری ( سه شنبه 88/9/3 :: ساعت 7:59 عصر)

1 ـ روزی مردی مسیحی از روی استهزاء به امام باقرگفت: انت بقر ! امام بدون آنکه از خود ناراحتی نشان بدهد و عصبانی شود با کمال مهربانی گفت: من بقر نیستم , من باقرم. مرد مسیحی همچنان به امام باقر (ع) جسارت می نمود و آن حضرت را مسخره می کرد. اما امام باقر (ع) در کمال خونسردی و آرامش پاسخ او را می دادند. مرد مسیحی از مشاهده این همه حلم و خوش خویی از امام باقر بسیار تحت تأثیر قرار گرفت و سرانجام مسلمان شد.

2 ـ هوا به شدت گرم بود و آفتاب بر مدینه و باغ ها و مزارع می تابید. در این حال مردی به نام « محمد بم منکور » که خود را از عابدان می دانست , تصادفا چشمش به اما باقر (ع) افتاد که در آن شدت گرما مشغول رسیدگی به امور مزارع خود بود. با خود گفت: چرا این مردی شریف در این گرمای تابستان به دنبال « دنیا» و « کسب و کار » است. خوب است به نزد او روم و او را نصیحت کنم. نزدیک آمد و سلام داد و گفت: آیا سزاوار است که مرد بزرگواری مانند شما در چنین گرمایی در طلب دنیا بیرون بیاید, اگر در چنین حالتی, مرگ شما را دریابد, آنوقت در چه حالتی خدا را ملاقات می کنی؟ و پاسخ او را چه خواهید داد؟     امام باقر (ع) در حالیکه عرق از سر و روی مبارکشان می ریخت فرمودند: « اگر مرگ من در همین حال برسد و من بمیرم در حال عبادت و انجام وظیفه از دنیا رفته ام, زیرا این کار , عین اطاعت و بندگی خداست, تو خیال کرده ای که عبادت تنها منحصر به ذکر و نماز و دعاست. اگر من کار نکنم و زحمت نکشم و امور زندگی ام را سامان ندهم باید دست نیاز به سوی تو و امثال تو دراز کنم که این عین ذلت و خواری است.» با این سخنان , زاهد گفت: عجب اشتباهی کرده بودم . من پیش خود خیال کردم که ایشان را نصیحت کنم, اکنون متوجه شدم که خودم سخت در اشتباه بودم.                                                         

وجود مقدس امام باقر علیه السلام بوستان با طراوت فضیلت بود. بوستان فضیلتی که در وجود مقدس امام باقر علیه السلام تجلی داشت چنان بود که تمام فضا و پهنه جامعه آن روز را عطرآگین کرده بود و همه مشتاقان معرفت بر خود فرض می دانستند که از دور و نزدیک به سوی مدینه بشتابند و با بهره گیری از محضر امام جان را با عطر بوستان فضیلت آن بزرگوار صفا دهند.
مورخان نوشته اند در روزگار امام باقر(ع ) هرکس به مدینه می آمده جاذبه الهی امام او را وادار می کرد در محضر پرفیض آن یگانه زمان حاضر شود و از بوستان معرفت و فضیلت امام گل هایی برچیند و به عنوان ره آورد سفر به برادران مسلمانش که در سرمین های دور زندگی می کردند هدیه کند. همین امر سبب شد که به تدریج در سراسر جهان اسلام آثار فضیلت و معرفت امام باقر(ع ) عیان شود و معارف ناب الهی دل مشتاقان اهل بیت را لبریز از صفا کند.
امام باقر(ع ) به علم الهی به عنوان اساس و عنایت فضایل انسانی توجه عمیقی نشان می دادند و پیوسته سعی می کردند جامعه اسلامی را با نور علم تابان و پرفروغ کنند. روش ها و تلاش های امام در زمینه گسترش علوم الهی چنان بود که به زودی پایه های دانش در جامعه اسلامی استحکام یافت و مقدمات تمدن عظیم اسلامی بنیاد نهاده شد. از نظر آن حضرت معرفت ناب و حقیقی به ذات اقدس خداوند در سایه علم تحقق پیدا می کند و حتی عبادت خدای تبارک و تعالی نیز زمانی ارزش واقعی می یابد که همراه با علم و معرفت الهی باشد. امام برای تبیین ارزش و نقش علم و معرفت در جامعه از یک سو عملا در این زمینه تلاش می کردند و از سوی دیگر با سخنان الهی خویش مسلمانان را برای فراگیری دانش و معرفت تشویق می فرمودند تا دیانت و معرفت به طور همگام در جامعه شکوفا شود. اما باقر(ع ) همواره با سیره و سخن خود مردم را به سوی علم و معنویت و فضیلت راهنمایی می کردند. سیره و سخنان امام درباره هدایت مردم به سوی فضیلت نه تنها موجب نشر و تعمیق معنویت در آن عصر شد بلکه این سخنان کتاب قطوری است که در همه زمان ها مشتاقان معنویت را سیراب کرده و فضیلت را در اعماق وجود انسان ها منتشر کرده است .
امام باقر(ع ) نه تنها در زمینه تبیین معارف دین و عرصه های علمی و اجتماعی و اخلاقی تلاش می کردند بلکه در عرصه مبارزات سیاسی نیز پیشگام بودند و با یک برنامه و حرکت بنیادی درصدد برآمدند از حقوق اهل بیت دفاع کنند و با ستمگری های امویان به طور اساسی مقابله کنند. گذشته از آنکه بیان معارف اصیل دین در حوزه سیاسی و اجتماعی به خودی خود مبارزه بنیادی با حاکمیت نامشروع امویان محسوب می شد و افشاگری های امام در این زمینه ضربه مهلکی بر پیکر حاکمیت اموی وارد می کرد ولی امام باقر(ع ) فراتر از این مرحله گام برمی داشتند و با روشی کارساز و موثر پایه های ستم بنی امیه را سست و لرزان می کردند. همین امر سبب شد امویان نسبت به آن حضرت حساس شوند و برای حفظ حاکمیت نامشروع خود امام باقر علیه السلام را ناجوانمردانه به شهادت برسانند.

سخنان آن حضرت:

امام باقر (ع) فرمود: اسلام بر 5 چیز بنا نهاده شده است: نماز , زکات , حج , روزه , ولایت .

آنگاه زراره که یکی از اصحاب ایشان بود , پرسید: کدامیک از اینها برتر و مهمتر است؟ امام فرمودند: ولایت و امامت مهمتر و برتر است. زیرا این امر , کلید و راهگشای همة آنهاست. صاحب ولایت و امام , دلیل و میزان و ملاک بر آنها است.

دروغ , ایمان را از بین می برد.

خداوند از کسی که دشنام می دهد و آبروی دیگران را می برد م بیزار است.    


  نوشته های دیگران ()
 
فهرست ها
 RSS 
خانه
ارتباط با من
درباره من
پارسی بلاگ

بازدید امروز: 125
بازدید دیروز:  8
مجموع بازدیدها:  175123